درود و عرض ادب در خدمت شما همراهان عزیز هستیم از فروشگاه رمان فایل با رمان جذاب دیگری با نام ” دانلود رمان پرستار هـات من ” و ژانر  عاشقانه / اروتیـ ـک / هیجانی امیدواریم همانند باقی رمان ها مورد پسندتون قرار بگیره در ادامه با ما باشید.

دانلود رمان پرستار هـات من

خلاصه رمان :

مهتا برای گذراندن دوره کارورزی خود، پرستار پسری ۲۸ ساله بنام سام میشود ک ۴ سال پیش طی حادثه ای فلج شده است. ورود مهتا به عمارت جاوید و دیدن فرهودِ جاوید عموی سام، ماجراهای مرموزی رو برای مهتا به ارمغان میاره……

قسمتی از رمان :

_ حدود چهار سال پیش طی یک تصادف خانواده اش رو از دست داد، خودش هم از کمر فلج شد و پیش عموش، اقای جاوید زندگی میکنه، مطمئن نیستم این کار به دردت بخوره مهتا!
گوشه ی پیشونیم رو خاروندم و متفکر گفتم:
_ چطور؟
شانه ای بالا انداخت:
_ از اونجایی که اخلاقت کاملا تو دستم امده میدونم نگهداری از یک مرد فلج برات سخته.
گوشه ی لبم کمی کج شد:
_ پس باید بگم هنوز کاملا من رو نشناختی، برام مهم نیست، الان فقط میخوام دوره ی کار اموزیم بگذره. اگه زمان رو از دست بدم نمیتونم فارغ التحصیل بشم و تمام زحمتام به باد میره! تا الان چند گزینه رو بهم نشون دادی، یکی عقلش رو از دست داده بودی، یکی پیر بود، یکی رو به موت بود و …!
میتونم از پسش بر بیام.

قسمتی دیگر از رمان :

وارد اتاق شدم، خیلی خوشحالم که حداقل نصف بیشتر لباس هام توی ساک هستند و نذاشتمون توی کمد!!
چند تا لباسی هم که توی کمد داشتم مچاله کردم توی ساک و نگاه دیگه ای به اتاق انداختم تا مطمئن بشم چیزی جا نذاشتم.
بهترین کاری بود که باید انجام میدادم، بعد از اینجا باید مستقیما میرفتم بیمارستان..
ساک رو کشان کشان گرفتم و از پله ها پایین رفتم، همچنان روی کاناپه نشسته بود و از نوشیدنی کوفتیش میخورد ..

بدون اینکه حرفی بزنم به سمت در راه افتادم، چند باری دستگیره ی در رو فشردم اما باز نشد..
متعجب بار دیگه بالا پایین کردم اما نشد!!
اخمی توی صورتم نشست..

چند لحظه ای طول کشید تا بفهمم این در قفله..
با همون اخم و صدای بلند گفتم:
_ این در چرا قفله؟!

سرش رو به پشتی مبل تکیه داد و خونسرد گفت:

_ اون شب با چشم های خمـ ار و موهای بهم ریخته، بامزه شده بودی.. ادمی نیستم که یواشکی بخوام به کسی دست بزنم اما اون شب نتونستم تحمل کنم..
طعم لبـ ات برام شیرین بود و دوستش داشتم..

اول متوجه ی حرفش نشدم، بهت زده گفتم:
_ چی؟

از جاش بلند شد و با قدم های کوتاه به سمتم اومد، رو به روم ایستاد، طره ای از موهای جلوی صورتم رو کنار زد و بدون هیچ اهمیتی به سوالم گفت:
_ اگه من اخراجت کنم، این دوماه َپر!!
باید دوباره دوره ی کاراموزیت رو دوباره بگذرونی و این برای تویی که میخواد تا چند وقت دیگه از ایران بره، یکم بده..
تنم از شدت عصبانیت منقبض شد..
دست های مشت شدم رو بالا اوردم و به سینه اش کوبیدم:
_ عوضی..….. جهت مطالعه فایل کامل رمان لطفا آنرا خریداری کنید

مشخصات کتاب به شرح ذیل میباشد

•  نام رمان: پرستار هـات من
• تعداد جلد ها : ۱ جلد
• ژانر : عاشقانه / اروتیـ ـک / هیجانی
• تعداد صفحات :   ۹۸۲ صفحه
•  فرمت کتاب: Pdf 
•  نوع خطوط کتاب: تایپی
•  حجم فایل کتاب: ۲٫۲ مگابایت
•  کیفیت تصویری کتاب: ۱۰۰ درصد خوب
•  قیمت: ۳۵۰۰۰ تومان